وقتی مردی میگوید ” میخوام زنم برگرده”، معمولاً به نقطه ای رسیده که هر کاری را به فکرش رسیده امتحان کرده و در نهایت به این نتیجه رسیده که اگر از متخصص کمک نگیرد، ممکن است همسرش را برای همیشه از دست بدهد. می توانید همسرتان را برگردانید، اما ابتدا باید مطمئن شوید که اشتباه های رایج بقیه ی شوهرها را مرتکب نمی شوید، اشتباه های مرگباری که همسرتان را برای همیشه از شما دور خواهد کرد. در هر حال اگر واقعاً تغییر کرده باشید و بتوانید آن نوع عشق، احترام و جذبی را که همسرتان همیشه خواهان آن در ازدواج بوده به او بدهید، او طبعاً تصمیم میگیرد که فرصت دوبارهای به شما بدهد.
اگر از صمیم قلب میخواهید که زنتان را برگردانید، حتماً باید تغییراتی واقعی را در خودتان ایجاد کنید و از آموزش های به روزی در زمینه ی روابط مدرن برخوردار شوید، یک مرد واقعی باشید و زن زندگیتان را شاد و خوشبخت کنید.
ابتدا از خودتان بپرسید که چرا او شما را ترک کرد
نخستین گام در فرایند برگرداندن همسرتان این است که دلایل واقعی جدا شدن او را پیدا کنید و بفهمید. به دلایل مبهمی که همسرتان به شما میگوید، مانند “دیگه دوستت ندارم” یا “نمیدونم بازم میخوام به این زندگی مشترک ادامه بدم یا نه” یا “برای این که بفهمم واقعاً چی میخوام، به زمان نیاز دارم” اکتفا نکنید.
تنها زمانی که دلایل واقعی جدایی را بدانید، میتوانید تغییرات درستی را که مورد نظر او است، در خودتان ایجاد کنید و کاری کنید که توجهش دوباره به شما جلب شود و احساس احترام و جذب بی سابقه ای را از طرف شما حس کند.
در گام نخست باید کاری کنید که دوباره به شما احترام بگذارد و دوباره جذب شما بشود. وقتی این اتفاق بیفتد، عشق شما دوباره در قبلش جوانه میزند و شروع به رشد میکند.
اما زن آزرده خاطرتان صرفاً زمانی دوباره عاشق شما خواهد شد که بتوانید آن نوع احترام و جذبی را که او برای یک زندگی مشترک سالم، شاد و مناسب لازم میداند، به او نشان بدهید.
بی توجهی به نشانه ها
برخی آقایان فکر میکنند که زنشان ناگهان و بدون هیچ هشدار قبلی نارنجکی را به سمت آنها پرتاب کرده و یک شبه تصمیم گرفته که از آنها جدا شود. اما واقعیت این است که همسر کلافه و جان به لب رسیده شان با حرف و در رفتار، از طریق زبان بدن و کارهایش بارها و بارها سعی کرده به آنها هشدار بدهد و بگوید که چقدر در این زندگی احساس ناراحتی و بدبختی میکند.
البته خانم ها همیشه رک و واضح در این باره صحبت نمیکنند و احساسات خود را نشان نمیدهند، چون خانمها معمولاً سعی میکنند که در نقش معلم شوهران خود قرار نگیرند و معمولاً فقط اشاره هایی به موضوع میکنند به این امید که شوهرشان متوجه سرنخها بشود و تغییر بکند. مهم نیست که زن چه حرفی میزند یا چه کاری انجام میدهد، چون شوهرش اصلاً متوجه نشانه ها نمیشود، خودش را نگران این مسائل نمیکند یا نشانه ها را کاملاً اشتباه برداشت میکند و فکر میکند که همسرش یک زن دمدمی و بداخلاق است.
بخش مهمی از برنامه ی برگرداندن زن قهر کرده تان این است که به آن مردی تبدیل شوید که همسرتان به او احترام میگذارد و به او افتخار میکند، مردی نباشید که کاملاً منفعل در زندگی اش رفتار میکند، فقط یک تماشاچی است و از همسرش انتظار دارد که سکان زندگی را در دست بگیرد و به جای هر دو نفرشان قوی باشد.
خانم ها نمیخواهند که خودشان هدایت کننده ی زندگی باشند و مرد زندگیشان را برای تمام عمر هدایت کنند. یک زن دوست دارد که در دنیای زنانه ی خود در آرامش باقی بماند و نگران مراقبت کردن از شوهری نباشد که مرد شکست خورده، مردد و متزلزلی است که برای حمایت کردن از خود به زنش نیاز دارد.
هنگامی که تعادل طبیعی مردانگی/ زنانگی در یک رابطه به هم میخورد، جرقه ی جنسی که در زندگی زناشویی بسیار مهم است، رو به خاموش شدن میگذارد و هیچ یک از دو طرف تعادل، خوشبختی و رضایت واقعی را حس نمیکند.
راهکارهایی برای برگرداندن زن قهر کرده
فرایند بازگرداندن همسرتان به زندگی را میتوانید با تغییر دادن جمله تان از “میخوام زنم برگرده” به “میخوام به مرد فوق العاده جذاب و غیرقابل مقاومتی تبدیل بشم که زنم بخواد پیشش برگرده.” شروع کنید.
خصوصیاتی که برای برگرداندن همسرتان به آنها نیاز دارید، قابل یادگیری است و با مطالعه ی این مقاله میتوانید آنها را یاد بگیرید.
گام اول: روی آنچه میتوانید کنترل کنید، متمرکز شوید
• در این مدت سعی کرده اید نظر او را درباره ی ازدواج تغییر بدهید …
• به او التماس کرده اید که یک فرصت دوباره به شما بدهد…
• دائماً از او میپرسید که چکار میکند و با چه کسی است ـ البته شاید دلیل خوبی برای پرسیدن این سوال ها داشته باشید.
اگر هر کدام از کارهای بالا را انجام داده اید، شما همان مردی هستید که ناامید پشت پنجره ایستاده و با درماندگی سعی میکند که طوفان را از خودش دور کند. به جای این کارهای بی حاصل باید روی آنچه میتوانید کنترل کنید، متمرکز شوید.
میتوانید همسرتان را کنترل کنید؟ خیر. هرچند نمیتوانید طوفان را کنترل کنید، میتوانید واکنشتان را به آن کنترل کنید. درباره ی میل همسرتان به جدا شدن از خودتان نیز باید رویکرد یکسانی را در پیش بگیرید. در این دنیا تنها و تنها یک چیز است، که میتوانید آن را کنترل کنید، چه چیزی؟ خودتان!
برخلاف آنچه بسیاری از مربی های زندگی و ریش سفیدها میگویند، نمیتوانید زندگی مشترکتان را خودتان به تنهایی نجات دهید. به واقعیتها توجه کنید … ازدواج یک رابطه ی دونفره است و شما فقط میتوانید یکی از این دو نفر را کنترل کنید.
شما نمیتوانید همسرتان را کنترل کنید و نمیتوانید او را مجبور به تغییر کردن بکنید. برای ترغیب کردن او به ادامه ی زندگی مشترک نمیتوانید از ترفندهای ذهنی استفاده کنید. همسر شما زن متاهلی است که در زندگی مشترکش آزار دیده، زخم برداشته و اکنون قلبش مملو از خشم و نفرت نسبت به شما است.
هدفتان نباید این باشد که مانع طلاق بشوید یا او را برگردانید. شاید به نظرتان عجیب بیاید، اما این دلایل نمیتواند هدف فعلی شما باشد، چون این شما نیستید که باید درباره طلاق گرفتن یا نگرفتن و برگشتن یا برنگشتن تصمیم بگیرید. اگر از ابتدا روی آنچه میتوانید کنترل کنید، متمرکز نشوید، تلاش کردن برای کشف راهی برای برگرداندن همسرتان بعد از جدایی باعث میشود که کاملاً کلافه و درمانده بشوید و تا مرز جنون پیش بروید.
هدف فعلیتان باید این باشد که نهایت استفاده را از آنچه تحت کنترلتان است، یعنی از خودتان ببرید. وقتی این کار را انجام دادید، آمادهاید تا مرحلهی دوم را شروع کنید.
گام دوم: کشف کنید که به چه مردی میخواهید تبدیل شوید و برای این تحول تلاش کنید
درست است که الان هر فکری که از ذهنتان میگذرد به نحوی به همسرتان ارتباط پیدا میکند، لازم است که اول وضعیت و شخصیت خودتان را متعادل و استوار کنید.
چون تنها چیزی که واقعاً میتوانید تحت کنترل بگیرید، خودتان هستید، بهترین شانس شما برای نجات دادن زندگیتان این است که از یگانه وسیله ای که در اختیار دارید، یعنی خودتان، نهایت استفاده را ببرید. کشف کنید که به چه مردی میخواهید تبدیل بشوید و بعد تلاش کردن برای این تحول را شروع کنید.
شاید این قدرت را نداشته باشید که همسرتان را مجبور به ادامه ی زندگی بکنید، اما این وضعیت به معنای آن نیست که هیچ قدرتی برای برگرداندن همسرتان ندارید. وقتی همسرتان ببیند که شما میتوانید خودتان را شاد و خوشبخت کنید، احتمال این که باور کند توانایی خوشبخت کردن خودش را دارید، بیشتر میشود.
به گذشته نگاه کنید و بینید که کجا به عنوان یک شوهر شکست خورده اید و چکار کرده اید که همسرتان از شما دور شده است. سپس راهی را برای پیشرفت و تبدیل شدن به مرد دلخواهتان پیدا کنید، کشف کنید چطور باید به آن شوهری تبدیل بشوید که میتواند همسرش را تا آخر عمر خوشبخت کند.
در این مرحله میتوانید کارهای زیر را انجام بدهید …
• درباره رهبری زندگی توسط شوهران مطالعه کنید و مطالبی را که خوانده اید، تمرین کنید.
• اعتماد به نفس و عزت نفس خود را افزایش دهید
• مشارکت بیشتری در خانواده داشته باشید
• اگر همسرتان میخواهد مدتی از شما دور باشد، مطمئن باشید که او به این دوری نیاز دارد و فضا و زمان لازم را به او بدهید.
متمرکز و با نظم و اصول پیش بروید و آهسته و پیوسته در راه بهبود خود گام بردارید.
چطور به مرد دلخواه همسرتان تبدیل شوید
“شوهر بهتری باش” توصیه ی بسیار سختی است، به ویژه از این نظر که هیچ دو ازدواجی مانند هم نیست و هر مردی برداشت متفاوتی از بهتر بودن دارد. بسیاری از آقایان با موانع بزرگ دیگری مانند بحران میانسالی یا مشکلات عاطفی در زندگی شخصی و مشترکشان مواجه هستند.
مهم نیست که برای تبدیل شدن به یک شوهر بهتر چه کاری انجام میدهید، انتظار میرود که با تلاش های خود بتوانید توجه او را به اندازه ای جلب کنید که فرایند جدایی را آهسته کند و او را در تصمیم خود برای طلاق گرفتن مردد کند.
سپس به مرور زمان میتوانید رابطه تان را با توسل به اعتماد، عشق، جذب و بخشش دوباره بسازید. این راهکار بهترین شانس شما برای نجات دادن ازدواجتان است. این فرایند واقع بینانه و منطقی است، به جرات و جسارت نیاز دارد، سخت است، سریع نیست و تضمینی هم برای موفقیت آن وجود ندارد. اما مطمئن باشید که نتیجه می دهد و ازدواجتان را نجات میدهد. تاثیرگذاری این فرایند کاملاً منطقی است. هیچ جادویی در آن وجود ندارد، قرار نیست با احساسات کسی بازی کنید؛ فقط در زندگیتان پیشرفت میکنید، مسئولیت هایی را به عهده میگیرید و فداکاری میکنید. در این راه به مردی که میخواهید تبدیل میشوید و این فرصت را به همسرتان میدهید که آن مرد را انتخاب کند.
گام سوم: آن مرد متحول شده را که میتواند زندگی همسرتان را بهتر کند، به او نشان بدهید (این گام سختترین بخش فرایند است)
اگر همسرتان هیچگاه باور نکند که تغییرات مثبتی که در خودتان ایجاد کرده اید، واقعی یا دائمی است، حتی اگر به بهترین شوهر دنیا هم تبدیل بشوید، هیچ فایده ای نخواهد داشت و او در هر حال میخواهد که از شما جدا شود. تا زمانی که همسرتان تغییر کردن شما را باور نکند، تمام آن تغییرات سر سوزنی ارزش نخواهد داشت.
برای باور کردن چیزی به ایمان و اعتماد نیاز دارید، اما همسرتان در حال حاضر کمترین ایمان و اعتمادی به شما ندارد. اما با پشتکار و پایداری میتوانید شرایط را به نفع خودتان تغییر دهید و کاری کنید که شما را باور کند.
چطور به او اثبات کنید که بهترین انتخاب برایش هستید؟
از هر فرصتی که دست میدهد، نهایت استفاده را ببرید تا از طریق کارها و نگرشتان به همسرتان ثابت کنید که تغییر کرده اید. در ابتدا باید راه هایی را پیدا کنید که زندگی او را از جنبه های دیگری علاوه بر جنبه ی عاشقانه بهتر کند. سپس به مرور زمان وقتی با ثبات و پایداری خود به او ثابت کردید که تغییرات ایجاد شده واقعی و دائمی است، و میتوانید زندگی اش را بهتر کنید، همسرتان دوباره به شما اعتماد خواهد کرد. پس از آن نوبت به عشق و در نهایت جذب میرسد.
برای بازگرداندن زن به خانه در ابتدا باید از خود بپرسید چرا شما را ترک کرده و علائمی که در رفتار و گفتار او نادیده گرفته اید را مرور کنید. سپس روی خود تمرکز کنید و بدانید که در یک رابطه کسی را که میتوانید کنترل کنید خودتان هستید و نه همسرتان. در مرحله بعدی باید مردی باشید که همسرتان میخواهد و در آخر این تغییرات را به او نشان دهید و حتی ثابت کنید. همچنین در این مسیر بهره گیری از توصیه های یک مشاور مجرب و دلسوز میتواند به شما کمک زیادی نماید.