مدیریت نیازهای روانی بیماران مبتلا به زخم های مزمن و حاد، یک چالش روزانه برای پرستاران است اما زیاد در ادبیات به این موضوع پرداخته نشده است. شاید بیان و شرح استراتژی های بکار رفته در کمک به بیماران برای مدیریت زخمشان دشوار باشد، اما ۱۲ درصد افراد بعد از ریکاوری کامل جسمانی از یک مصدومیت بحرانی، تا حتی بیش از یک سال بعد از آن نیز درگیر مشکلات روانی خواهند بود و تا ۵۸ درصد از آنها به وضعیت قبلیشان برنمی گردند.
زخمهای جسمی و روحی
زخم ها، به خصوص صدمات درازمدت در بدن، آسیبهای روحی و جسمی را برای فرد ایجاد می کنند که البته تشخیص زخم های روحی کار آسانی نیست. درمان ذهن از بدن سخت تر است و ذهن در صورتی که یک احساس ناخوشایند با ادراک فرد از خویش متناقض باشد، سعی در هضم، نادیده گرفتن یا انکار آن خواهد داشت. بیماران معمولا از پذیرش عمق اثرگذاری یک مصدومیت خودداری می کنند، اما تقریبا شکی نیست که زندگی با داشتن یک زخم، به خصوص اگر این زخم بر توان فرد در انجام فعالیت های روزمره تاثیر بگذارد، می تواند روان فرد را تحت تاثیر قرار دهد.
پرستاران می توانند به بیماران کمک کنند تا بدون پناه بردن به ساز و کارهای مخرب دفاعی، واقعیت را بپذیرند و با مصدومیتشان کنار بیایند. ساز و کارهای دفاعی مرتبط با زخم بیشتر به صورت توقف یا خودداری بیمار از رسیدگی به آن بروز می کند. ناراحتی هم میتواند بخشی از پاسخ فرد در برابر زخمی باشد که عملکرد بدن یا ظاهر بدن را تغییر داده است.
لزوم صبر
روند بهبود زخم، درد، غم قطع عضو، تحمل فرایند کند درمان و بستری در بیمارستان، آستانه صبر بیماران را آزمایش می کند. بعد دیگری که بخشی از بیماران با آن روبرو هستند، واکنش های نامناسب اعضای خانواده و اطرافیان است. واکنش دیگران به بدشکلی بدن، به خصوص اگر در صورت باشد، می تواند برای فرد بسیار مخرب باشد و حتی به “مرگ اجتماعی” فرد منجر شود و همین موضوع هم صبر بالاتر فرد را می طلبد.
واکنشهای احساسی
واکنش ها به زخم می تواند خیلی متفاوت باشید، به اینصورت که برخی از آینده می ترسند، بعضی از سرعت کم روند بهبود ناامید می شود و برخی نیز به دلیل کاهش توان حرکتیشان احساس ناامیدی و تنهایی خواهند کرد. اینکه دیگران از فرد زخمی مراقبت کنند، می تواند اضطراب، گوشه گیری و کاهش اعتماد به نفس را برای فرد به همراه بیاورد. ناتوانی فرد در مراقبت از زخم خود، برای مثال زخم بعد از جراحی کیست مویی، می تواند حس یک بار روی دوش دیگران را به او القا کند. جمیع این موارد می تواند حس بی ارزشی یا حتی افسردگی را برای فرد به همراه بیاورد.
راهکارهای کنار آمدن با مشکل
راهکارهای کنار آمدن با مشکل به افزایش ظرفیت صبر فرد کمک می کند؛ شبکه دوستان و حامیان اجتماعی، علاقهمندی های مختلف و اعتقادات مذهبی می تواند احساسات مخرب بیمار که در نتیجه زخم ایجاد شده را تا حدی کنترل کند. افراد باید سعی کنند که در فرایند درمان، برای مثال در پانسمان مناسب زخم، مشارکت داشته باشند؛ این موضوع به کاهش ضعف ایجاد شده در بیمار کمک می کند. بعلاوه بیماران از پرستاری که با تمام وجود برای درک بیمار تلاش می کنند و تمامی جنبه های کارشان را به درستی انجام می دهند، متشکر خواهند بود؛ همه اینها به کاهش ناامیدی و درد، و افزایش روحیه و قدرت او کمک می کند.
درد
درد، به خصوص در زمان ضدعفونی کردن زخم، یک فاکتور اساسی در مدیریت وضعیت زخم به شمار می رود. بیماران باید به دنبال راه حل کاهش درد باشند و بعد از تحقیق، راه مناسب درمان آن را انتخاب کنند. درد می تواند با زودرنجی و آشفتگی بیمار، و در شرایط وخیم هم می تواند با مشکلات روانی و افزایش اضطراب همراه شود. درد در بیماری که خودش درگیر زخم است، می تواند استرس را نیز به وضعیت اضافه کند.
احساس گناه
بعضی از بیماران خودشان را مسئول بروز زخم می دانند و پرستاران علاوه بر پانسمان کردن و بخیه زدن زخم یا توقف خونریزی زخم باید به بیمار کمک کنند تا با دور ریختن افکار غیرمنطقی، نگاه روشن تر و بهتری نسبت به موقعیتشان داشته باشند. باید ترس ها و تردیدهای بیماران را به کمک احترام از میان برد؛ باید به بیماران کمک کرد که نگاه نرم تری به وضعیت خودشان داشته باشند و با کم کردن حس گناهشان، به افزایش و بازسازی اعتماد به نفس خود کمک کنند. پرستاران و اعضای خانواده باید در صورت امکان و براساس ارزیابی های صادقانه از وضعیت بیمار، به او امید دهند.
تغییر تصویر بدن
تصویر بدن به شکل کلیتی از حس یک نفر نسبت به بدن و ظاهر آن یا مجموعه ای از تفکرات، ارزش ها و احساسات نسبت به خود در یک برهه زمانی تعریف می شود. تغییر تصویر بدن می تواند با واکنش های احساسی مثل ناراحتی، افسردگی، کاهش اعتماد به نفس، مشکلات جنسی و احساس گناه همراه شود.
بسیاری از کارشناسان بر لزوم ایجاد یک فضای راحت برای بیمار تاکید دارند. این موضوع معمولا زمانی بیشتر نمود پیدا می کند که بیماری یا درد باعث می شود که تصویر بدن در ذهن فرد تغییر می کند. وجود یک عامل رنجش – مثل یک زخم – می تواند یک احساس خیانت را از سوی بدن برای بیمار تداعی کند. اما بیمار با دائمی یا نسبتا دائمی شدن یک زخم یا ناراحتی، به تدریج تسلیم شرایط خواهد شد.
اعضای خانواده می توانند برای کمک به بیمار در کنار آمدن با این تغییر، کارهای مختلفی انجام دهند:
- به حرفشان گوش دهند، با آنها صحبت کنند و با حضورشان از آنها حمایت کنند؛
- به دنبال اطلاعاتی باشید که به کاهش نگرانی های بیمار درباره وضعیتش کمک کند؛
- با افزایش آگاهی درباره اثر زبان بدن، از آن برای کمک به بیمار برای کنار آمدن با زخمشان استفاده کنید.
- باید بدانید که بیمار احتمالا افسرده است و تلاش کنید که با ارجاع مناسب او به سمت درمان و مشاوره به او کمک کنید.
- بیمار را ترغیب کنید تا از روشهای آرامش بخشی مثل تنفس کنترل شده یا روشهای درمانی مختلف استفاده کند.
افسردگی
افسردگی و بیماری های ناشی از آن، از عوارض احتمالی تحمل دوره بهبود زخم و مصدومیت است. حتی شاید تا چند سال بعد از درمان کامل زخم نیز طول بکشد که ذهنیت فرد از خودش به قبل از بیماری اش برگردد. می توان با حمایت های مناسب روانی-اجتماعی از بروز افسردگی جلوگیری کرد. بسیاری به لزوم حمایت های خانواده و تاثیر آن بر ریکاوری بعد از بیماری اشاره کرده اند و تعیین راهکارهای لازم برای کنار آمدن با شرایط ایجاد شده از اهمیت بالایی برخوردار است.
افسردگی ممکن است در نتیجه انکار یا خشم در قبال شرایط ایجاد شده باشد و منجر به بروز رفتارهای درونگرایانه شود. دوره بستری طولانی، عدم اطمینان از بهبود کامل و افت شدید توان عملکردی فرد از عوامل اصلی در بروز افسردگی حاد است. چیزی که شاید خودتان هم بدانید آنست که با کوتاه بودن دوره ریکاوری و بازگشت سریع به شرایط اولیه، احتمال بروز افسردگی نیز کاهش خواهد یافت و یا به طور کلی از بین می رود.
باز هم باید بر نقش خانواده در ریکاوری و کنار آمدن بیمار با شرایط ایجاد شده اشاره کنیم. بنابراین بیماران درگیر یک مصدومیت یا زخم جدی، به یک ارزیابی روانی-اجتماعی شامل بررسی سوابق روانی-اجتماعی نیاز خواهند داشت. در این صورت می توان تاثیر زندگی و تربیت خانوادگی بر وضعیت روانی فرد را تعیین نموده و از آن به عنوان بستری برای تعیین طرح درمان استفاده کرد.
کنار آمدن با واقعیت جدید
بیماران شاید برای کنار آمدن با وضعیت ایجاد شده در اثر زخم و مصدومیت به کمک دیگران نیاز داشته باشند و این موضوع شاید در طول یک فرایند گذار رخ دهد. تجربه بیمار از این موضوع به شکل اختلال ایجاد شده در زندگی بیمار، عدم اطمینان از بهبود و مواردی مثل انکار، اضطراب، درد، ناتوانی حرکتی و تغییر تصویر بدن است. شاید واقعیت زندگی بیمار با شرایط جدید وقف پیدا کند، اما کمک های یک متخصص که با ارزیابی دقیق وضعیت شروع می شود و با ارائه اطلاعات مناسب، مداخلات ضروری و ارجاعات درست ادامه پیدا می کند، می تواند این موضوع را به واقعیت نزدیک تر کند.
مطالعات نشان داده که درک نقطه نظر بیمار از وضعیت، در ارزیابی آثار زندگی با وجود زخم ضروری است و برای دستیابی به این مساله هم ابزارهای مختلفی معرفی شده است. برای مراقبت از بیماران مبتلا به مصدومیت ها و زخم های مزمن، طراحی و تعیین اهداف از اهمیت بالایی برخوردار است. یک دوره ریکاوری و توانبخشی موفق تا حد زیادی در گرو حفظ عزت نفس و ادراک بیمار از خویش است.
حمایت از وابستگان
برای آنکه دوستان و اعضای خانواده بتوانند به بهترین شکل ممکن از فرد آسیب دیده حمایت کنند، خودشان نیز باید از حمایت خوبی برخوردار باشند. اثر این موقعیت بر روی اعضای خانواده، از دردی که خود فرد می کشد چیزی کمتر ندارد. آنها باید با تغییر ایجاد شده در عزیزشان (دائمی یا موقتی) کنار بیایند. آنها به کمک متخصصان حوزه خدمات درمانی، یک توضیح مشخص از آنچه رخ داده و پیش بینی مشخصی از طول دوره درمان نیاز دارند. بعلاوه آنها باید برای واکنش های روانی بیمار در قبال این موقعیت نیز آماده باشند.